ضبط،میکس و مسترینگ این قطعه را اصغر محمدی و موزیک ویدئو نیز با رضا نبوی انجام شد و نشر و پخش دلنوازان طرقه اترک نیز ناشر این قطعه بود. قطعهای که در آن از تلفیق کلام کرمانجی و فارسی بهره جُسته؛ یونسی نه تنها در این اثر بلکه به گفته خودش در تمام فعالیتهای هنریاش سعی داشته گامی در جهت ارائه موسیقی خراسان برای طیف گستردهتر و وسیعتر بردارد و این نوع موسیقی را از انزوا بیرون بکشد. ابزار او برای پیشبرد هدفش در قطعه «هیوا من» علاوه بر استفاده از ویژگیهای موسیقی خراسان، تلفیق کلام و همنوازی سازهای مختلف با هم بوده که در نهایت قطعهای با درونمایه فولکلور و محتوای عاشقانه ارائه کرده است. به بهانه انتشار این قطعه گفتوگویی داشتیم با داوود یونسی که در ادامه میخوانید...
درباره اثر اخیرتان قطعه هیوا من، صحبت کنیم؛ ابتدا میخواهم از شکلگیری این ایده بگویید.
سالهاست که دغدغه فکریام یافتن مسیر جدیدی در موسیقی خراسان و ارائه آهنگها و رخ دادن اتفاقات مثبت در فرم، ملودی، شعر، ریتم و سازبندی است، چرا که معتقدم موسیقی خراسان عمق بسیار زیادی برای اندیشیدن دارد. بنده این کار را با یک حرکت تلفیقی از کرمانجی و فارسی شروع کردم با این هدف که مسیر جدیدی برای نگاه کردن و شنیدن این موسیقی بیابم تا بتوانیم بیشتر با آن ارتباط برقرار کنیم و بیشتر راجع به آن در جامعه فکر کنیم. موسیقی را از فرم محفلی خود خارج کرده و به ارائه تکنیکال با نگرشی مثبت همراه با دانش امروزی برسانیم. دور موسیقی خراسان را حصاری کشیده و اجازه نداده ایم گفتمانی بین سازهای بومی خراسان و سازهای دیگر و در کل، بین موسیقی خراسان و دیگر نواها شکل بگیرد.
درباره محفلی بودن و اینکه اعتقاد دارید باید از این فرم خارج شود؛ توضیح بیشتری بدهید. چون برخی معتقدند مهم است که اصالت و بکر بودن موسیقی فولکلور حفظ شود. از طرفی یکی از خاصیتهای موسیقی فولکلور همان سادگی و شاید به دیدگاه برخی محفلی بودنش باشد؛ فارغ از قضاوتهای مختلف در این باره، نظر شما چیست؟
ببینید اصالت بسیار مهم است اما در این باره منظورم این است که موسیقی خراسان از حالت انزوای خود و این که فقط در محفلها ارائه شود، خارج گردد قرار نیست در بکر بودن موسیقی اتفاق خاصی بیفتد. نشانه بارز آن زندهیاد حاج قربان سلیمانی که ایشان موسیقی بکر را در بهترین فستیوالهای دنیا ارائه دادند و نمونه آن عکسالعملی که غرب به این اتفاق داشت و شما هم در جریان این موضوعات هستید و بازتاب هنر ایشان را همه دوستداران موسیقی نواحی میدانند. اینکه فقط در یک محفل و یا دورهمی بنشینند و ساز بزنند، بسیار زیبا و بکر و فوقالعاده است اما حرف من این است که وقتی این همه زیبایی در موسیقی ما وجود دارد چرا باید فقط در استان و خلوت های خودمان باشد و چرا فقط در دورهمی های خودمان اجرای موسیقی زنده محلی داشته باشیم خب این را می توانیم به دیگران هم ارائه دهیم.
پس بیشتر مقصود شما ارائه موسیقی به مخاطبان بیشتر است و اینکه این موسیقی از انزوا خارج شود...
بله. ببینید میتوانیم در کشور خودمان، شهرهای دیگر و حتی کشورهای دیگر این موسیقی را ارائه دهیم این موسیقی از لحاظ شنیدن، تبادل فرهنگها و اتفاقات فرهنگی و چه از نظر اشعار و ملودی آن قدر فاخر و غنی است که این قابلیت را دارد که در دایره بزرگتری ارائه شود تا طیفهای گستردهتری از آن بهره ببرند.
در این قطعه کلام فارسی و کرمانجی شنیده میشود، برای انتخاب ترانه سرا چالشی هم داشتید؟
واقعیت این است که خیلی در مورد ترانه سراهای مختلف فکر کردم و همیشه جامعه موسیقایی اطرافم را رصد میکردم تا ببینم با کدام یک از ترانه سراهای بزرگوار میتوانم کار کنم طوری که به موسیقی خراسان هم کمکی باشد. در میان دوستانی که در ترانه سرایی فولکلوریک خراسان کار کرده و سابقه حرفهای دارند، صادق آدینه اولین ترانه سرایی بود که از خود جسارت نشان داد و پذیرفت که با ایده های من ترانه هایی بسراید و از عهده کار هم فوقالعاده برآمد.
شما در کلام این قطعه از شعری عاشقانه بهره بردهاید. شعر را بر چه اساس انتخاب کردهاید، محتوا، ملودی یا حس. کدام بیشتر دخیل بودند؟
اولین هدف من متشکل از ترکیب، اتحاد و کنار هم قرار گرفتن این دو گویش بود. زبان فارسی زبانی است که از جایگاه بسیار مثبت و خوبی در سرزمینمان برخوردار است. این در حالیست که کشور ما کشوری پهناور است که گویشها، زبانها و فرهنگهای متفاوتی در آن زندگی میکنند و به همین دلیل انجام این کار برایم جذاب بود و قطعا این مسیر را ادامه خواهم داد. در موسیقی خراسان؛ ترکی، کرمانجی و فارسی داریم و هدف من به عنوان اولین پروژه این بود که بتوانم تلفیقی از کلام کرمانجی و فارسی داشته باشم و تا حدودی توانستم این کار را انجام دهم ولی این نکته را هم نباید فراموش کرد که ادبیات در خراسان جایگاه بسیار ویژهای دارد و حضور حکیم ابوالقاسم فردوسی در این خطه، آن را تایید میکند و لازمه پرداختن به آن، اندیشه و نگرش درست است. هدفم از تلفیق اشعار کرمانجی و فارسی، اتحادی بود که باید بین زبان فارسی و گویشهای مختلف اتفاق میافتاد و خلق مسیری که همیشه دغدغه آن را داشتم تا موسیقی خراسان به سمتی برود که اشعار شاعران بزرگ و قدرتمند سرزمینمان به آن حیطه وارد شوند. پیش از این اساتید و بخشیهای بسیاری با اشعار مختلف، شاهنامه خوانی، داستان سرایی و نقالی کردهاند که همه آنها قابل احترام و عزیز هستند. به طور کلی در کنار هم قرار گرفتن کلام فارسی و کرمانجی و تلفیق این دو برای خودم بسیار جذاب بود.
و سخن پایانی...
نکتهای را که بارها گفتهام دوباره میگویم؛ بهتر است موسیقی خراسان، از فضای محفلی و منطقه ای خود خارج شود و به آن اجازه شنیده شدن بدهیم. این موسیقی با سازها، تفکرات و سبکهای دیگر تلفیق شود؛ روی آن فکر شده و اجازه داده شود که بهتر و متفاوتتر شنیده شود. در موسیقی محلی همیشه تمایل داریم منتظر بمانیم تا هنرمندان این عرصه، پیشکسوت شوند و زمانی که عصا به دست گرفتند به دیدارشان برویم و از آنها حمایت کنیم درصورتی که جوانان زیادی در کشور وجود دارند که در عرصه موسیقی خراسان در حال فعالیت هستند، تفکر میکنند و مسیر خوبی را دنبال میکنند. سالها تحقیق کرده و در رابطه با این موسیقی اندیشیدهاند. بهتر است که در زمان جوانی هم این توجهات صورت بگیرد. معتقدم که تکه پازل گمشده در موسیقی ما، دانش است. به طوری که اگر در موسیقی خراسان، دانش و سواد میبود، موسیقی ما از جایگاه بسیار بهتری برخوردار میشد و به جایگاه اصلی خود میرسید چرا که این موسیقی بسیار غنی، جذاب و نجیب است. در این قطعه اتحاد گویشها برای من بسیار مهم بود و قطعا در پروژههای بعدی خود به اتحاد کردها و ترکها خواهم پرداخت و در پروژههای بعدی دیگر هم به اتحاد ترکها، پارسها و کردها خواهم پرداخت و این مسیر را دنبال خواهم کرد چرا که برایم هدفی جذاب و با ارزش است.
نظر شما